دعايي از ابوحمزه

ساخت وبلاگ

پنجم و نيز شيخ فرموده كه در سحر اين دعا را مي‌خواني

اي مهربانترين مهربانان

يا عُدَّتي في كُرْبَتي وَيا صاحِبي في شِدَّتي وَيا وَلِيي في نِعْمَتي

اي ذخيره‌ام در گرفتاري‌ام و اي يار همراهم در سختي و اي سرپرستم در نعمت

وَ يا غايتي في رَغْبَتي اَنْتَ السّاتِرُ عَوْرَتي وَالْمُؤْمِنُ رَوْعَتي

و اي منتهاي رغبت و شوقم تويي پوشاننده زشتي‌ام و امنيت بخش هراسم و ناديده‌گير

وَالْمُقيلُ عَثْرَتي فَاغْفِرْ لي خَطيئَتي اَللّـهُمَّ اِنّي اَسْئَلُكَ خُشُوعَ

لغزشم، پس بيامرز براي من خطايم را. خدايا از تو خواهم فروتني

الاْيمانِ قَبْلَ خُشُوعِ الذُّلِّ فِي النّارِ يا واحِدُ يا اَحَدُ يا صَمَدُ يا مَنْ

ايمان به تو را پيش از آنكه خواري در دوزخ فروتنم گرداند. اي يگانه، اي يكتا، اي بي نياز

لَمْ يلِدْ وَلَمْ يولَدْ وَلَمْ يكُنْ لَهُ كُفْواً اَحَدٌ يا مَنْ يعْطي مَنْ سَئَلَهُ تَحَنُّناً

اي كه فرزند ندارد و فرزند كسي نيست و برايش همتايي نيست هيچكس اي كه هركس از او درخواست كند از روي عطوفت

مِنْهُ وَرَحْمَةً وَيبْتَدِئُ بِالْخَيرِ مَنْ لَمْ يسْئَلْهُ تَفَضُّلا مِنْهُ وَكَرَماً

و مهر به او مي‌دهد و آغاز به نيكي كند از روي فضل و كرم نسبت به كسي كه از او درخواست نكرده (خدايا) به حق

بِكَرَمِكَ الّدائِمِ صَلِّ عَلي مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَهَبْ لي رَحْمَةً واسِعَةً

كرم هميشگي‌ات. درود فرست بر محمد و آل محمد و ببخش به من رحمتي وسيع

جامِعَةً اَبْلُغُ بِها خَيرَ الدُّنْيا وَالاْخِرَةِ اَللّـهُمَّ اِنّي اَسْتَغْفِرُكَ لِما تُبْتُ

و جامع كه به‌وسيله آن به خير دنيا و آخرت نائل گردم. خدايا من از تو آمرزش خواهم براي گناهاني كه پس از توبه

اِلَيكَ مِنْهُ ثُمَّ عُدْتُ فيهِ وَاَسْتَغْفِرُكَ لِكُلِّ خَير اَرَدْتُ بِهِ وَجْهَكَ

كردن دوباره بدانها دست زده‌ام و از تو آمرزش خواهم براي هر كار خيري كه در انجام آن ذات تو را قصد كردم

فَخالَطَني فيهِ ما لَيسَ لَكَ اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلي مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد

ولي چيزهاي ديگري هم در آن مخلوط گشت. خدايا درود فرست بر محمد و آل محمد

وَاعْفُ عَنْ ظُلْمي وَجُرْمي بِحِلْمِكَ وَجُودِكَ يا كَريمُ يا مَنْ لا

و بگذر از ظلم و جنايت من به بردباري و بخشش خود اي بزرگوار، اي كه

يخيبُ سآئِلُهُ وَلا ينْفَدُ نائِلُهُ يا مَنْ عَلا فَلا شَيءَ فَوْقَهُ وَدَني فَلا

نوميد نكند خواهنده‌اش را و تمام‌شدني نيست عطايش. اي كه والا است و چيزي فوق او نيست و نزديك آمد

شَيءَ دُونَهُ صَلِّ عَلي مُحَمَّد وآلِ مُحَمَّد وَارْحَمْني يا فالِقَ الْبَحْرِ

و چيزي از او نزديكتر نيست. درود فرست بر محمد و آل محمد و به من رحم كن اي شكافنده دريا

لِمُوسَي اللَّيلَةَ اللَّيلَةَ اللَّيلَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ اَللّـهُمَّ طَهِّرْ

براي حضرت موسي، در همين امشب، امشب، امشب، همين ساعت، همين ساعت، همين ساعت. خدايا پاك كن

قَلْبي مِنَ النِّفاِِ وَعَمَلي مِنَ الرِّيآءِ وَلِساني مِنَ الْكِذْبِ وَعَيني مِنَ

دلم را از نفاق و كارم را از ريا و زبانم را از دروغ و چشمم را از

الْخِيانَةِ فَاِنَّكَ تَعْلَمُ خائِنَةَ الاَْعْينِ وَما تُخْفِي الصُّدُورُ يا رَبِّ هذا

خيانت، زيرا تويي كه خيانت‌هاي چشم‌ها و آنچه را سينه‌ها در خود پنهان كنند مي‌داني. پروردگارا اينجاست

مَقامُ الْعائِذِ بِكَ مِنَ النّارِ هذا مَقامُ الْمُسْتَجيرِ بِكَ مِنَ النَّارِ هذا مَقامُ

جايگاه پناه برنده به تو از آتش. اين است جايگاه پناه خواهنده تو از آتش

الْمُسْتَغيثِ بِكَ مِنَ النّارِ هذا مَقامُ الْهارِبِ اِلَيكَ مِنَ النّارِ هذا مَقامُ

اين است جايگاه فريادخواه تو از آتش. اين است جايگاه گريزان بدرگاهت از آتش. اين است جايگاه

مَنْ يبُوءُ لَكَ بِخَطيئَتِهِ وَيعْتَرِفُ بِذَنْبِهِ وَيتُوبُ اِلي رَبِّهِ هذا مَقامُ

كسي كه بازگشته به‌سوي تو از خطاكاري‌اش و معترف است به گناهش و به‌سوي پروردگارش توبه كند. اين است جايگاه

الْبآئِسِ الْفَقيرِ هذا مَقامُ الْخآئِفِ الْمُسْتَجيرِ هذا مَقامُ الْمَحْزُونِ

مستمند بينوا. اين است جايگاه ترسان پناهنده، اين است جايگاه اندوهناك

الْمَكْرُوبِ هذا مَقامُ الْمَغْمُومِ الْمَهْمُومِ هذا مَقامُ الْغَريبِ الْغَريقِ

غمزده، اين است جايگاه دلگير افسرده، اين است جايگاه دور از وطن غرق شده

هذا مَقامُ الْمُسْتَوْحِشِ الْفَرِِِ هذا مَقامُ مَنْ لا يجِدُ لِذَنْبِهِ غافِراً

اين است جايگاه وحشت زده هراسان، اين است جايگاه كسي كه نيابد جز تو آمرزنده‌اي

غَيرَكَ وَلا لِضَعْفِهِ مُقَوِّياً اِلاّ اَنْتَ وَلا لِهَمِّهِ مُفَرِّجاً سِواكَ يا اَللهُ يا

براي گناهش و نه توانا بخشي براي ناتواني‌اش جز تو و نه غمزده‌اي براي اندوهش جز تو. اي خدا، اي

كَريمُ لا تُحْرِِْ وَجْهي بِالنّارِ بَعْدَ سُجُودي لَكَ وَتَعْفيري بِغَيرِ مَنٍّ

كريم، مسوزان رويم را به آتش، پس از آنكه براي تو سجده كرده و بدون آنكه منتي بر تو داشته باشم

مِنّي عَلَيكَ بَلْ لَكَ الْحَمْدُ وَالْمَنُّ وَالتَّفَضُّلُ عَلَي ارْحَمْ اَي رَبِّ اَي

آنرا به خاك ماليده‌ام بلكه براي تو است ستايش و منت گذاري و زياده بخشي بر من. رحم كن اي پروردگارم ...

رَبِّ اَي رَبِّ بگويد تا آنكه نفس قطع شود ضَعْفي وَقِلَّةَ حيلَتي وَرِقَّةَ جِلْدي وَتَبَدُّدَ

... به ناتواني و بيچارگي من و نازكي پوست بدنم و گسيختن

اَوْصالي وَتَناثُرَ لَحْمي وَجِسْمي وَجَسَدي وَوَحْدَتي وَوَحْشَتي

بند بند اعضايم و فرو ريختن گوشت تنم و پيكرم و تنهايي‌ام و وحشت

في قَبْري وَجَزَعي مِنْ صَغيرِ الْبَلآءِ اَسْئَلُكَ يا رَبِّ قُرَّةَ الْعَينِ

قبرم و بي تابي‌ام از بلاي كوچك. از تو خواهم پروردگارا روشني ديده

وَالإِغْتِباطَ يومَ الْحَسْرَةِ وَالنَّدامَةِ بَيضْ وَجْهِي يا رَبِّ يوْمَ تَسْوَدُّ

و شادماني در روز حسرت و پشيماني، سفيد گردان رويم را پروردگارا در روزي كه روها سياه گردند

الْوُجُوهُ آمِنّي مِنَ الْفَزَعِ الاَْكْبَرِ اَسْئَلُكَ الْبُشْري يوْمَ تُقَلَّبُ الْقُلُوبُ

امانم بخش از هراس بزرگ، از تو خواهم مژده در روزي كه دل‌ها و ديده‌ها زير و رو گردند

وَالاَْبْصارُ وَالْبُشْري عِنْدَ فِراِِ الدُّنْيا اَلْحَمْدُ للهِِ الَّذي اَرْجُوهُ عَوْناً

و مژده در وقت جدايي از اين دنيا. ستايش خاص خدايي است كه اميد كمك او را در دوران

لي في حَياتي وَاُعِدُّهُ ذُخْراً لِيوْمِ فاقَتي اَلْحَمْدُ للهِِ الَّذي اَدْعُوهُ وَلااَدْعُو

زندگي دارم و براي روز بينوايي‌ام او را ذخيره كرده ام. ستايش خدايي را است كه او را بخوانم و جز او

غَيرَهُ وَلَوْ دَعَوْتُ غَيرَهُ لَخَيبَ دُعائي اَلْحَمْدُ للهِِ الَّذي اَرْجُوهُ وَلا

كسي را نخوانم و اگر هم غير او را بخوانم دعايم به اجابت نرسد. ستايش از آن خدايي است كه اميدم به او است و جز

اَرْجُو غَيرَهُ وَلَوْ رَجَوْتُ غَيرَهُ لاََخْلَفَ رَجائي اَلْحَمْدُ للهِِ الْمُنْعِمِ

او به كسي اميد ندارم و اگر به ديگري اميد داشته باشم نااميد گردم. ستايش خاص خداي نعمت بخش

الْمُحْسِنِ المُجْمِلِ الْمُفْضِلِ ذِي الْجَلالِ والاِْكْرامِ وَلِي كُلِّ نِعْمَة

نيكوده زيبا كردار زياده بخش است كه صاحب جلال و بزرگواري است و سرپرست هر نعمت

وَصاحِبُ كُلِّ حَسَنَة وَمُنْتَهي كُلِّ رَغْبَة وَقاضي كُلِّ حاجَة اَللّـهُمَّ

و صاحب هر خوبي و سرحد نهايي هر شوق و رغبت و برآرنده هر حاجتي است. خدايا

صَلِّ عَلي مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَارْزُقْنِي الْيقينَ وَ حُسْنَ الظَّنِّ بِكَ

درود فرست بر محمد و آل محمد و روزيم كن يقين و خوش گماني به خودت

وَاَثْبِتْ رَجآئَكَ في قَلْبي وَاقْطَعْ رَجآئي عَمَّنْ سِواكَ حَتّي لا اَرْجُو

و محكم كن اميدت را در دلم و قطع كن اميدم را از غير خود تا اينكه جز تو به كسي اميد

غَيرَكَ وَلا اَثِقَ اِلاّ بِكَ يا لَطيفاً لِما تَشآءُ اُلْطُفْ لي في جَميـعِ

نداشته و جز تو به كسي اعتماد نكنم. اي لطف كننده به هر چه خواهي، به من لطف فرما در تمام

اَحْوالي بِما تُحِبُّ وَتَرْضي يا رَبِّ اِنّي ضَعيفٌ عَلَي النّارِ فَلا

حالاتم بدانچه دوست داري و خشنود شوي. پروردگارا من بر تحمل آتش ناتوانم پس

تُعَذِّبْني بالنّارِ يا رَبِّ ارْحَمْ دُعآئي وَتَضَرُّعي وَخَوْفي وَذُلّي

به آتش عذابم مكن. پروردگارا به دعا و تضرع و ترس و خواري

وَمَسْكَنَتي وَتَعْويذي وَتَلْويذي يا رَبِّ اِنّي ضَعيفٌ عَنْ طَلَبِ

و بيچارگي و پناهندگي و پناه خواهيم رحم كن، پروردگارا من از طلب

الدُّنْيا وَاَنْتَ واسِعٌ كَريمٌ اَسْئَلُكُ يا رَبِّ بِقُوَّتِكَ عَلي ذلِكَ وَقُدْرَتِكَ

دنيا ناتوانم و تو گشايش ده بزرگواري. از تو خواهم پروردگارا به نيرويت بر اين كار و قدرتي كه

عَلَيهِ وَغِناكَ عَنْهُ وَحاجَتي اِلَيهِ اَنْ تَرْزُقَني في عامي هذا وَشَهْري

بر آن داري و بي نيازي‌ات از آن و نياز من بدان كه روزي‌ام كن در اين سال و در اين ماه

هذا وَيوْمي هذا وَساعَتي هذِهِ رِزْقاً تُغْنيني بِهِ عَنْ تَكَلُّفِ ما في

و در همين امروز و همين ساعت يك چنان روزي‌اي كه به‌وسيله آن مرا از به زحمت درآوردن آنچه در

اَيدي النّاسِ مِنْ رِزْقِكَ الْحَلالِ الطَّيبِ اَي رَبِّ مِنْكَ اَطْلُبُ وَاِلَيكَ

دست مردم است بي نياز كني. از آن روزي حلال و پاكيزه‌ات، پروردگارا از تو مي‌جويم و به درگاه

اَرْغَبُ وِاياكَ اَرْجُو وَاَنْتَ اَهْلُ ذلِكَ لا اَرْجُو غَيرَكَ وَلا اَثِقُ اِلاّ بِكَ

تو رغبت كنم و از تو اميدوارم و تو شايسته آني به جز تو به كسي اميد ندارم و جز تو به كسي اعتماد ندارم

يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ اَي رَبِّ ظَلَمْتُ نَفْسي فَاْغفِرْ لي وَارْحَمْني

اي مهربان ترين مهربانان. پروردگارا من به خويشتن ستم كرده پس مرا بيامرز و به من رحم كن

وَعافِني يا سامِعَ كُلِّ صَوْت وَيا جامِعَ كُلِّ فَوْت وَيا بارِئَ النُّفُوسِ

و عافيتم ده اي شنواي هر صدا و اي گردآرنده هر چه از دست رفته و اي آفريننده جان‌ها

بَعْدَ الْمَوْتِ يا مَنْ لا تَغْشاهُ الظُّلُماتُ وَلا تَشْتَبِهُ عَلَيهِ الاَْصْواتُ

پس از مرگ. اي كه نپوشانندش تاريكي‌ها و مشتبه نشود بر او صداها

وَلا يشْغَلُهُ شَيءٌ عَنْ شَيء اَعْطِ مُحَمَّداً صَلَّي اللهُ عَلَيهِ وآلِهِ اَفْضَلَ

و سرگرمش نكند چيزي از چيز ديگر، عطا كن بر محمد صلي الله عليه و آله بهترين چيزي را

ما سَئَلَكَ وَاَفْضَلَ ما سُئِلْتَ لَهُ وَاَفْضَلَ ما اَنْتَ مَسْؤُولٌ لَهُ اِلي يوْمِ

كه او از تو خواسته و بهتر چيزي كه براي او از تو درخواست شده و بهتر چيزي كه از تو تا روز

الْقِيامَةِ وَهَبْ لِي الْعافِيةَ حَتّي تُهَنِّئَنِي الْمَعيشَه وَاخْتِمْ لي بِخَير

قيامت براي او درخواست كنند و تندرستي به من عنايت كن تا اينكه زندگي بر من گوارا شود و كارم را

حَتّي لا تَضُرَّني الذُّنُوبُ اَللّـهُمَّ رَضِّني بِما قَسَمْتَ لي حَتّي لا

ختم بخير فرما تا گناهان زيانم نرساند. خدايا خشنودم گردان بدانچه روزي‌ام كرده‌اي كه ديگر

اَسْئَلَ اَحَداً شَيئاً اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلي مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَافْتَحْ لي

از هيچ‌كس چيزي نخواهم. خدايا درود فرست بر محمد و آل محمد و خزينه‌هاي رحمتت را بر من

خَزآئِنَ رَحْمَتِكَ وَارْحَمْني رَحْمَةً لا تُعَذِّبُني بَعْدَها اَبَداً فِي الدُّنْيا

بگشا و رحمتي به من بده كه پس از آن هرگز در دنيا

وَالأخِرَةِ وَارْزُقْني مِنْ فَضْلِكَ الْواسِعِ رِزْقاً حَلالاً طَيباً لا تُفْقِرُني

و آخرت مرا عذاب نفرمايي و روزي‌ام ده از فضل وسيع خود روزي حلال پاكيزه‌اي كه مرا جز بدرگاهت فقير و نيازمند

اِلي اَحَد بَعْدَهُ سِواكَ تَزيدُني بِذلِكَ شُكْراً وَاِلَيكَ فاقَةً وَفَقْراً وَبِكَ

درگاه ديگري نكني و سپاسگزاري مرا در برابرش افزون و نياز و احتياجم را به درگاه خود زياده گرداني

عَمَّنْ سِواكَ غِناً وَتَعفُّفاً يا مُحْسِنُ يا مُجْمِلُ يا مُنْعِمُ يا مُفْضِلُ يا

و به‌وسيله خود مرا از ديگران بي نياز و خويشتن دار گرداني. اي نيكوكار و اي زيباكردار، اي نعمت بخش، اي زياده بخش، اي

مَليكُ يا مُقْتَدِرُ صَلِّ عَلي مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَاكْفِنِي الْمُهِمَّ كُلَّهُ

پادشاه، اي نيرومند، درود فرست بر محمد و آل محمد و مهمات كارم را كفايت فرما و به‌خوبي حاجت روايم

وَاقْضِ لي بِالْحُسْني وَبارِكْ لي في جَميعِ اُمُوري وَاقْضِ لي جَميعَ

كن و در تمام كارهايم بركت ده و همه حاجاتم را برآور

حَوائِجي اَللّـهُمَّ يسِّرْ لي ما اَخافُ تَعْسيرَهُ فَاِنَّ تَيسيرَ ما اَخافُ

خدايا آسان گردان برايم آنچه را از دشواري‌اش مي‌ترسم، زيرا آسان كردن آنچه من از دشواري‌اش مي‌ترسم

تَعْسيرَهُ عَلَيكَ سَهْلٌ يسيرٌ وَسَهِّلْ لي ما اَخافُ حُزُونَتَهُ وَنَفِّسْ عَنّي

بر تو آسان و كوچك است و هموار ساز برايم آنچه را از ناهمواري‌اش مي‌ترسم و برطرف كن از من

ما اَخافُ ضيقَهُ وَكُفَّ عَنّي ما اَخافُ هَمَّهُ وَاصْرِفْ عَنّي ما اَخافُ

آنچه را از فشار و تنگي‌اش ترسم و باز دار از من آنچه را از اندوهش ترسم و دور ساز از

بَلِيتَهُ يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ اَللّـهُمَّ امْلاَءْ قَلْبي حُبّاً لَكَ وَخَشْيةً مِنْكَ

من آنچه را ترس گرفتاري‌اش را دارم. اي مهربان‌ترين مهربانان، خدايا دلم را پركن از دوستي و ترس خود و

وَتَصْديقاً لَكَ وَايماناً بِكَ وَفَرَقاً مِنْكَ وَشَوْقاً اِلَيكَ يا ذَاالْجَلالِ

تصديق كردنت و ايمان به تو و هراس و شوق به سويت، اي صاحب جلال

وَالاِْكْرامِ اَللّـهُمَّ اِنَّ لَكَ حُقُوقاً فَتَصَدَِّْ بِها عَلَي وَلِلنّاسِ قِبَلي

و بزرگواري، خدايا به‌راستي براي تو به گردن من حقوقي است پس آنها را بر من ببخش و براي مردم نيز

تَبِعاتٌ فَتَحَمَّلْها عَنّي وَقَدْ اَوْجَبْتَ لِكُلِّ ضَيف قِري وَاَ نَا ضَيفُكَ

به عهده من حقوقي است كه تو آنها را ادا فرما و تو براي هر ميهماني پذيرايي مقرر فرمودي و من نيز ميهمان توام

فَاْجعَلْ قِراي اللَّيلَةَ الْجَنَّةَ يا وَهّابَ الْجَنَّةِ يا وَهّابَ الْمَغْفِرَةِ وَلا

و پذيرايي‌ام را در اين شب بهشت قرار ده‌، اي بخشاينده بهشت، اي بخشاينده آمرزش

حَوْلَ وَلا قُوَّةَ اِلاّ بِكَ ششم مي خواني دعاي ادريس را كه شيخ و سيد روايت كرده‌اند

جنبش و نيرويي نيست جز به تو

طالب آن رجوع بمصباح يا اقبال نمايد هفتم مي خواني اين دعا را كه مختصرترين دعاهاي

سحر است و در اقبال است:

يا مَفْزَعي عِنْدَ كُرْبَتي وَيا غَوْثي عِنْدَ شِدَّتي

اي پناهگاهم در هنگام غمزدگي و اي دادرسم در هنگام سختي و دشواري

اِلَيكَ فَزِعْتُ وَبِكَ اسْتَغَثْتُ وَبِكَ لُذْتُ لا اَلُوذُ بِسِواكَ وَلا اَطْلُبُ

به درگاهت زاري كنم و به تو استغاثه كنم و به تو پناه آرم و به‌جز تو به ديگري پناه نبرم و گشايش

الْفَرَجَ اِلاّ مِنْكَ فَاَغِثْني وَفَرِّجْ عَنّي يا مَنْ يقْبَلُ الْيسيرَ وَيعْفُو عَنِ

را جز از تو نخواهم، پس به‌ دادم برس و گشايشي به من ده اي كه بپذيري (طاعت) اندك را و بگذري از (گناه)

الْكَثيرِ اِقْبَلْ مِنِّي الْيسيرَ وَاعْفُ عَنِّي الْكَثيرَ اِنَّكَ اَنْتَ الْغَفُورُ

بسيار، بپذير از من (طاعت) اندك را و بگذر از (گناه) بسيار كه به‌راستي تو آمرزنده

الرَّحيمُ اَللّـهُمَّ اِنّي اَسْئَلُكَ ايماناً تُباشِرُبِهِ قَلْبي وَيقيناً حَتّي اَعْلَمَ

و مهرباني، خدايا از تو ايماني خواهم كه هميشه دلم با آن همراه باشد و يقيني خواهم كه (بدان وسيله) بدانم

اَنَّهُ لَنْ يصيبني اِلاّ ما كَتَبْتَ لي وَرَضِّني مِنَ الْعَيشِ بِما قَسَمْتَ لي

كه چيزي به من نرسد جز آنچه برايم نوشته‌اي و خشنودم كن از زندگي به همان كه نصيبم كرده‌اي

يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ يا عُدَّتي في كُرْبَتي وَيا صاحِبي في شِدَّتي وَيا

اي مهربان‌ترين مهربانان، اي ذخيره‌ام در غمندگي و اي يار همراهم در سختي و اي

وَلِيي في نِعْمَتي وَيا غايتي في رَغْبَتي اَنْتَ السّاتِرُ عَوْرَتي

سرپرستم در نعمت و اي منتهاي شوق و رغبتم، تويي پوشاننده زشتي‌هايم

وَالاْمِنُ رَوْعَتي وَالْمُقيلُ عَثْرَتي فَاغْفِرْ لي خَطيـئَتي يا اَرْحَمَ

و امان بخش هراس و دلهره‌ام و چشم‌پوش لغزشم پس بيامرز خطايم را اي مهربان‌ترين

الرّاحِمينَ

مـهربـانـان

هشتم مي‌خواني اين تسبيحات را كه در اقبال است نيز سُبْحـانَ مَنْ يعْلَمُ

منزه است آنكه

جَوارِحَ الْقُلُوبِ سُبْحـانَ مَنْ يحْصي عَدَدَ الذُّنُوبِ سُبْحـانَ مَنْ لا

مصيبات و تأثرات دل‌ها را داند، منزه است آنكه شماره گناهان را دارد، منزه است آنكه

يخْفي عَلَيهِ خافِيةٌ فِي السَّماواتِ وَالاَْرَضينَ سُبْحـانَ الرَّبِّ

چيزي در آسمان‌ها و زمين‌ها بر او پنهان نماند، منزه است پروردگار

الْوَدُودِ سُبْحـانَ الْفَرْدِ الْوِتْرِ سُبْحـانَ الْعَظيمِ الاَْعْظَمِ سُبْحـانَ مَنْ

مهرپيشه، منزه است يكتاي يگانه، منزه است خداي بزرگ و بزرگتر، منزه است آنكه

لا يعْتَدي عَلي اَهْلِ مَمْلَكَتِهِ سُبْحـانَ مَنْ لا يؤاخِذُ اَهْلَ الاَْرْضِ

ستم بر اهل كشور خود نكند، منزه است آنكه نگيرد زمينيان را

بِاَ لْوانِ الْعَذابِ سُبْحـانَ الْحَنّانِ الْمَنّانِ سُبْحـانَ الرَّؤُفِ الرَّحيمِ

به عذاب رنگارنگ، منزه است احسان بخش پرنعمت، منزه است خداي رؤف مهربان

سُبْحـانَ الْجَبّارِ الْجَوادِ سُبْحـانَ الْكَريمِ الْحَليمِ سُبْحـانَ الْبَصيرِ

منزه است خداي مقتدر بخشنده، منزه است (خداي) بزرگوار بردبار، منزه است (خداي) بيناي

الْعَليمِ سُبْحـانَ الْبَصيرِ الْواسِعِ سُبْحـانَ اللهِ عَلي اِقْبالِ النَّهارِ

دانا، منزه است بيناي وسعت بخش، منزه است خدا هنگام آمدن روز

سُبْحـانَ اللهِ عَلي اِدْبارِ النَّهارِ سُبْحـانَ اللهِ عَلي اِدْبارِ اللَّيلِ واِقْبالِ

منزه است خدا هنگام رفتن روز، منزه است خدا در وقت رفتن شب و آمدن

النَّهارِ وَلَهُ الْحَمْدُ وَالْمَجْدُ وَالْعَظَمه وَالْكِبرِيآءُ مَعَ كُلِّ نَفَس وَكُلِّ

روز و از آن او است ستايش و شوكت و بزرگي و كبريا با هر نفس كشيدن و هر

طَرْفَةِ عَين وَكُلِّ لَمْحَة سَبَقَ في عِلْمِهِ سُبْحانَكَ مِلأَ ما اَحْصي

چشم به هم زدن و هر اشاره‌اي كه در علم او گذشته است منزهي تو به پري آنچه كتاب

كِتابُكَ سُبْحانَكَ زِنَةَ عَرْشِكَ سُبْحانَكَ سُبْحانَكَ سُبْحانَكَ

تو احصا كند. منزهي تو هموزن عرشت منزهي تو . .

معجزه قران و ادعیه...
ما را در سایت معجزه قران و ادعیه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 3faribaa9999e بازدید : 30 تاريخ : پنجشنبه 21 دی 1402 ساعت: 14:18