استفاده از نیروهای بالقوه در مددسراها

ساخت وبلاگ

بنام خدا

با سلام

یک کاربری داشتم که از چند سال پیش با من در ارتباط نوشتاری بود و پیام میداد و پاسخ میدادم . زمان شروع آشنایی من با او وقتی بود از همسرش جدا شده بود و یه مدت رفته بود خانه ی اقوامش اما آنها بعد از مدتی ، بخاطر هزینه های زندگی که نمیخواستند یک نون خور اضافه داشته باشند ، عذرش را میخواهند و ناچار میرود به مددسراها پناه می برد که غذا و جای خواب رایگان میدهند و این خانم که علاقه و استعداد خیاطی داشته ، میرود به کارگاه خیاطی آنجا که مدیر خوابگاه طی توافق با یک تولیدی لباس در آنجا دایر کرده بود تا از نیروهای رایگان و ارزان آنجا استفاده کنند و به افرادی که در کارگاه خیاطی کار میکردند بابت کار طولانی از 9 صبح تا 9 شب ، ماهی سیصدهزار تومان تا پونصد و هشتصد دستمزد میدادند که کارگران همان را هم غنیمت میدانستند که هم سرشان گرم میشود هم چندر پول توجیبی نصیبشان میشود . خانم کاربر مذکور ارتباطش با من خیلی کم شده بود و بندرت پیام میداد یک بار که از او علت را پرسیدم گفت انقدر کار سرمان ریخته که حتی فرصت نمیکنم از خوابگاه بیرون بروم. این گذشت تا یک روز بمن پیام داد که مدیر مددسرا را به دلیل سوء استفاده از کمکهای مالی خیریه ها که به حساب شخصی خودش واریز میکرد یا گوشت ارسالی آنها را به ماشین خود انتقال داده و به خانه اش می برد ، او را از کار برکنار کردند و متعاقب آن ، کارگاه خیاطی هم برچیده میشود چون به توسط آشنایی مدیر مذکور با صاحب تولیدی لباس ، آن کارگاه در مددسرا ایجاد شده بود و به او پورسانت میدادند . بعد از مدتی این کاربر از مددسرا بیرون میرود چون حوصله اش سر میرفته از بیکاری و همچنین معاشرین درست و درمونی نداشته که بعضا مشکلات رفتاری هم داشتند و مزاحم بقیه میشدند . از کاربر پرسیدم حالا کجا زندگی میکنی گفت زیر آسمان روی نیمکت پارکها میخوابم . گفتم کسی مزاحمت نمیشود ؟ گفت جلوی نگهبانی پارک میخوابم چون نگهبان آنجا هست کسی مزاحم نمیشود . گفتم یکماه دیگر هوا سرد میشود دیگر نمیتوانی در هوای سرد بخوابی برگرد برو به مددسرا یا یک مددسرای دیگر . اما دیدم چندان رغبتی ندارد با خود گفتم ای کاش باز هم یک کارگاه تولیدی لباس در آن مددسرا دایر میشد تا افرادی که آنجا هستند سرگرم کار و مشغله ی مفیدی شوند که اغلب آنها سوای معتادین ، از آدمهای سالم و با استعدادی هستند که صرفا به دلیل فقر مالی و عدم توانایی کرایه و اجاره ی مسکن که بشدت گران شده است ، ناچار هوم لس و بی خانمان شده اند ، انجمنها و سازمانهای خیریه که کمکهای مالی به خوابگاه ها و مددسراهای سطح شهرها میکنند چه خوب است که تدبیری بیندیشند افرادی که با آنجا پناه می برند سرگرم کار و مشغله و فن و هنری شوند تا هم کمتر به کار یکدیگر کار داشته باشند و دعوا درگیری ایجاد کنند و هم چنان مشغول شوند که نتوانند از خوابگاه خارج شوند و در شهر پراکنده و آواره پارکها و بوستانها شوند و هم شاید در آینده آن حرفه آموزی یک جا به درد آنها بخورد و هم درآمد خوبی برای خوابگاه بوجود می آورد که میتواند یک درآمد مختصر برای مددجوها باشد هم صرف نیازهای خود خوابگاه شود . این قضیه در مورد زندانها هم صادق هست که گویا الحمدلله در دست اجرا هست و برای سربازخانه ها هم اجرایی شود که سرباز طی دوران سربازی خود یک حرفه و فن در پادگان بیاموزد که بعد از سربازی بتواند محل جذب درآمدی برای او باشد . روزی یک ساعت هم به این کار اختصاص دهند ثمرات بسیاری برای آینده ی سرباز خواهد داشت . همسایه ما میگفت پدربزرگ ش تعریف میکرده که وقتی به سربازی رفته اصلا سواد نداشته و در آنجا آنها را مجبور میکنند که سواد آموزی کنند و پدربزگش در دوران سربازی سواد پیدا کرده بود .

معجزه قران و ادعیه...
ما را در سایت معجزه قران و ادعیه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 3faribaa9999e بازدید : 66 تاريخ : چهارشنبه 1 شهريور 1402 ساعت: 2:13