وقتی کارمندان زیر دست با لطایف الحیل پادشاهی میکنند

ساخت وبلاگ

بنام خدا

با سلام

امروز در اخبار تلویزیون دیدم که در مرز کامیونها و تریلیها برای گذر از مرز و رساندن صادرات ایران به کشورهای اطراف چقدر معطلی باید بکشند و چقدر مواد غذایی میوه و تره بار که از بهترین میوه ها و سبزیهای گلچین شده برای صادرات هستند به علت انتظار بیش از حد و معطلی رو به فساد و خرابی و دور ریختن می روند و این یعنی خسارت به اقتصاد کشور که به علت عدم نظارت کافی بر جریان صادرات از پایانه های مرزی اتفاق می افتد و این ضعف نظارت برمیگردد به سیستم اداری کهنه و کُند ما که آن هم به علت همان ضعف نظارت و وجود قوانین و روشهای قدیمی است که در کشورهای مترقی ، متحول شده و کارهای اداری ، عمدتا از طریق سامانه ها و اتوماسیون و سیستم ماشینی کار انجام میدهند نه آدمها .

سیستم اداری قدیمی کشور ما نیاز به تحولی اساسی دارد ، دیوان سالاری و بوروکراسی سنگینی که مانع پیشرفت کشور میشود با کارمندانی که با فرهنگ کارمندی قدیمی در ادارات مشغول به کار هستند که در آن فرهنگ ، راحت طلبی و فرار از کار و به دوش دیگران انداختن و اهمال کاری بر خود کار ارجحیت دارد ، و رابطه ها بر ضابطه ها مقدم اند هر کارمند برای خود ، رئیس هست و اگر بتواند حتی از دستور مافوق هم سرپیچی میکند مثل داستان سامانه مجوزها که چندین ماه هست چند دستگاه از پیوستن به آن خودداری میکنند که نهایتا دولت ناچار شده است اعلام کند بدون پیوستن آن دستگاه ها ، مجوزها را صادر میکند !!

از سویی دیگر بعضی کارمندان عادت کرده اند که بدون رشوه کار مردم را انجام ندهند که امضاهای طلایی خود گواه بر این مطلب است ، و به عنوان شیرینی و حق مسلم دریافت میشود با این توجیه که اینجا بما حقوق و دستمزدی که شایسته ی ما هست داده نمیشود پس حق داریم رشوه بگیریم یا از کار بزنیم ! برای بهبود این اوضاع بهتر هست حتی الامکان کارهای اداری که توسط آدمها انجام میشود را ماشینی کنند چون دیگر ماشین از 8 ساعت کار ، سه ساعتش را صرف امور شخصی خود نمیکند ، به این صورت که صبح ها ناشتا به محل کار رفته و ساعت 9 - 10 بساط صبحانه برپا میشود که حداقل نیم ساعت از زمان اداری را صرف خود میکند و بعد به ساعت 12 -1 نزدیک میشود وقت نهار خوردن است که آنهم با ساعت نماز حدودا یکساعت زمان به خود اختصاص میدهد ، که با خوردن نهار سنگین شده و احساس خواب آلودگی مستولی شده و دیگر حس و حال کار کردن کم میشود طوری که بعضا بعد از نهار دیگر کار را تعطیل میکنند و منتظر پایان ساعت اداری میشوند و اگر میسر شد حتی نیم ساعت زودتر از پایان ساعت اداری ، محل کار را ترک میکنند . طی این مدت هم سه بار برایشان چای برده میشود که هر کدام ده دقیقه زمان می برد تا خورده شود و حین این چای خوردن ، نگاهی هم به گوشی و صفحات مجازی اینستاگرام و تلگرام و واتساپ میکنند و میس کال هایی که دارند و زنگهایی که خودش باید به اهل و خانواده بزنند و با هر کدام 5 دقیقه صحبت کنند که جمعا نیم ساعت هم صرف این احوالپرسی های تلفنی کارمند با خانواده در سه نوبت صبح و ظهر و بعد از ظهر میشود و دو سه بار هم دستشویی بروند بابت چای هایی که خوردند و هر بار 5 دقیقه ، جمعا یکربع هم اینجا صرف میشود ، نیم ساعت هم ادامه ی روند چک کردن گوشی و گشت و گذار در فضای مجازی که چند بار در روز انجام میشود هر بار از ده دقیقه الی یک ربع زمان صرف میشود و از طرفی ، گپ و گفت با همکاران هم جزو لاینفک سیستم اداری هست که یک ربع تا نیم ساعت هم صرف گفتگو با همکاران میشود که اغلب هم صحبتهای شخصی هست ، با محاسبه ی این موارد ،حدود دو الی سه ساعت از وقت اداری ، صرف امور شخصی کارمند میشود . و کار اداری با کُندی پیش میرود و ارباب رجوع اغلب مجبور است یا آنقدر به دنبال کار اداری خود برود تا خسته شود یا با دادن شیرینی و هدیه ، کارمند مسئول را تشویق و ترغیب کند که به مشکل او رسیدگی کند و نبود ناظر بر جریان سیستم اداری هم خلاء کافی ایجاد میکند برای اهمال کاری ها و کم کاری ها و مرخصی های بیمورد ساعتی و یک روزه و چند روزه که متاسفانه اغلب در غیاب کارمند به مرخصی رفته ، کارمند دیگری هم جایگزین نمیشود که کار زمین نماند و ارباب رجوع معطل این نشود که کارمند غایب از مرخصی بازگردد . این روند در اداراتی که خود مدیر اغلب غایب هست بیشتر اتفاق می افتد ، چون مدیری که دائم در مرخصی و غایب از اداره است ، برای اینکه کارکنان اعتراضی بر مرخصی ها و غیبتهای او نداشته باشند ، در مرخصی دادن به کارکنان ، اغماض و چشم پوشی بیشتری دارد . نبود نظارت بر کار کارکنان و رؤسای آنان باعث میشود کارکنان ، کار خود را یا سَمبَل کنند و بدرستی انجام ندهند یا آنقدر معطل کنند و دیر انجام دهند که فایده و تاثیر آن به پایین ترین سطح ممکن و گاه به صفر برسد . خود بارها و بارها در سیستم اداری با این مشکلات مواجه بوده ام که امسال اخیرا در رابطه با مشکلی که با شرکت سرمایه گذاری سپه داشتم که دو سال پیاپی به بهانه اینکه ، نامه فرستادیم سر موعد نیامدی ، مرا در بی خبری افزایش سرمایه و حق تقدم سهام قرار دادند که بعد به عنوان حق تقدمهای استفاده نشده آنها را به حراج گذاشتند یا به مصارف مورد نظر خودشان رساندند ، که سال دوم به این کار آنها مشکوک شدم و رفتم اداره ی پست استعلام کردم که گفتند چنین بارکدی اصلا به آدرس شما نرفته بلکه به آدرس شخصی با نام مشابه فامیلی شما رفته که او هم سهامدار همان شرکت است ، که من متعجب شدم از اینکه سهامدار مذکور یک آقا هست چطور ممکن هست با من که خانم هستم اشتباه گرفته شود ! رفتم به خانم مدیر امور سهام ، قصور و بی دقتی که از ناحیه آنها صورت گرفته را با سند و مدرک از اداره ی پست اثبات کردم اما او علیرغم علم و آگاهی به کوتاهی خودشان حالا نگوییم قصد عمد خودشان! مدام در صدد پیچاندن من و فرستادن دنبال نخود سیاه بود که من دیدم این شرکت سرمایه گذاری حاضر نیست ضرر و زیانی که دو سال پیاپی به من وارد کردند را جبران کند ناگزیر به درگاه سایت سمتا شکایت بردم اما سایت مذکور هم بار اول گفت ما به شرکت مذکور اعلام کردیم برای رسیدگی به شکایت حضور پیدا کنند اما پاسخ ندادند پس شکایت شما بسته میشود ! میتوانید بار دیگر شکایت خود را مطرح کنید که من در شکایت دوم به آنها گفتم اگر به همین راحتی ، شرکتهای بورسی و ناشران آن بتوانند تخلف کنند و حق سهامداران را تضییع کنند و به شما هم پاسخگو نباشند پس فلسفه ی وجودی سامانه سمتا چه هست ؟ که بار دوم هم گفتند ما از اداره ی پست استعلام کردیم به محض دریافت جواب ، کار را دنبال میکنیم ، که بعد از گذشت یکماه دیدم خبری از رسیدگی سایت مذکور نشد وقتی شکایت را پیگیری کردم دیدم در کمال تعجب ، پرونده را بسته اند ، برای بار سوم شکایت را طرح کردم و گفتم شما که در جوابیه ی شکایت قبلی گفتید دنبال استعلام از اداره ی پست هستید تا کار را دنبال کنید اما پرونده را بستید و رفتید ؟! اگر توان و قدرت رسیدگی به این شکایات را ندارید پس چرا قبول مسئولیت کردید و بابت آن به شما پست و عنوانی داده اند و حقوق و دستمزدی میگیرید ! اگر حوصله و توان و اراده ی انجام این نوع کارها را ندارید پس جایی که اشغال کرده اید را خالی کنید و بگذارید کسانی که حوصله و توان رسیدگی به شکایات مردم را دارند کار را بدست بگیرند ! اینبار به من پاسخ دادند و بطور ضمنی اعتراف کردند که توان انجام کار را ندارند و گفتند به هیئت داوری شکایت خود را ببرم که من رفتم در سایت هیئت داوری طرح شکایت کنم ، وقتی فرمها را پر کردم ، رسیدم به قسمتی که یک عدد ثابت حدود 54 هزار تومان به عنوان تعرفه ی رسیدگی به شکایت بود که بر حسب مقدار خواسته ی مالی شاکی ، به تعرفه ی مذکور مبلغی افزوده میشد که من مقدار خواسته را صفر زدم و فقط خواستم که رسیدگی شود اما با کمال تعجب دیدم که حق تعرفه ی رسیدگی به شکایت را 200 هزار تومان تعیین کردند !! که من منصرف شدم چون دیده بودم که سه بار شکایت قبلی من در سمتا رسیدگی نشده حال چه تضمینی دارد که این پول را به هیئت داوری بدهم و آنها هم سه بار از من 200 هزار تومان بگیرند و دست آخر بگویند بروید به مراجع قانونی دیگر شکایت ببرید! این گذشت و مدتی بعد به سامانه ی سمتا سر زدم تا آخرین پاسخ آنها را دوباره چک کنم که با تعجب بسیار دیدم که متن جوابیه ی قبلی تغییر کرده و این متن در آن گنجانده شده :

پاسخ مربوطه طی نامه شماره 446/ص/1401 مورخ 02/08/1401 و نامه شماره 474/ص/1401 مورخ 18/08/1401 به همراه مدارک و مستندات از طریق سامانه کدال ارسال گردیده است‏‎.‎‎.. ‎‏

در این نامه پر ابهام ، اصلا مشخص نشده است که جواب اینهمه نامه نگاری و طرح شکایت شاکی بالاخره چه شد و چه نتیجه ای حاصل شد و معلوم نیست نامه های یاد شده با شماره و تاریخ مذکور به همراه مدارک و مستنداتش از طریق سامانه ی کدال به کجا ارسال شده است ؟! و چه تصمیم گیری اتخاذ شده ؟ آیا حق سهامدار احقاق شده است یا خیر ؟

این یک نمونه از سیستم اداری کهنه هست که کارمندان در آن پادشاهی میکنند ، آنان در پشت رؤسا حرکت کرده و هر تقصیر و قصوری هم برملاء شود یقه ی آن رئیس گرفته میشود که نظارت کافی بر زیر دستان خود نداشته و از پست و مقام خود عزل و برکنار میشود و اگر هم تقصیرات آن کارمندان برملاء نشود که تا سالها ، آن روند ظلم به مردم و ارباب رجوع ادامه خواهد یافت و اینچنین میشود که یک عده آدم عادی ناراضی از این وضعیت موجود ، تبدیل میشوند به دشمنان نظام و در هنگامه ی اغتشاشات میریزند به خیابانها و فریاد میزنند و تخریب و ویرانگری میکنند که به خیال خود به نظام آسیب زده باشند چون فکر میکنند نظام با ضعف در وظایف و نظارتهای خود به منافع آنان آسیب زده است .

یا مورد دیگر ، در جریان واگذاری مسکن مهر که ده سال هست راکد مانده ، سال گذشته به کسانی که ده سال پیش 17 میلیون تومان واریز کرده بودند ( که البته 12 میلیون آن اختلاس شد و توسط مدیر تعاونی به یغما رفت ) ابلاغیه فرستادند که بیایید 90 میلیون واریز کنید و چنانچه در مدت یکماه مهلت ، این مبلغ واریز نشود امتیاز مسکن مهر شما سلب میشود ، که ما واریز کردیم و وعده دادند که در خرداد ماه سال بعد واحدها را تحویل میدهند که به خرداد رسیدیم و خبری از واگذاری نشد ، بعد وعده را موکول کردند به شهریور و بعد از شهریور به آذرماه و خبری نشد ، اینک وعده دادند به تحویل دم عید که خدا میداند آیا این اتفاق می افتد یا باز میخواهند مثل آن 17 میلیون که در زمان خود ، قدرت خریدی داشت ، مجددا ده سال دیگر این 90 میلیون مردم را نگهدارند تا زمانی که تبدیل به ثمن بخسی شد و ارزش خود را از دست داد بگویند بیایید فلان مبلغ دیگر مطابق نرخ تورم بما بدهید تا واحد را بشما تحویل دهیم و آنجا هم پولها را بگیرند و ده سال دیگر به عناوین مختلف قضیه را به درازا بکشند تا کلا طرف دستش از دنیا کوتاه شود و آرزو به دل به زیر خاک رود و وراث هم که میخواهند زودتر به سهم الارث خود برسند امتیاز مربوطه را واگذار کنند و عطای آن مسکن مهر را به لقای طمع پیمانکار و مسئولان سازمان مسکن شهرسازی وقت ، ببخشند و بروند ! که چنین هم بود و طی این مدت تاخیر ده ساله هم یک عده از سر ناامیدی و استیصال رفتند امتیاز خود را واگذار کردند ! و این تاخیر اخیر یکساله هم با همین انگیزه بوده و پیمانکار به من پیشنهاد داد اگر دیگر پول نمیدهم یا حوصله ی انتظار ندارم ، بروم امتیاز را واگذار کنم ! پرونده ی اختلاس مدیر تعاونی مسکن مهر 16 ، اقای مهدی جهانگیر هنوز که هنوز است به نتیجه نرسیده و باز مانده است و پرونده ی آن در شعبه ی 9 تجدید نظر و شعبه ی 4 کیفری, این دست و آن دست میشود ، این پرونده را برای آن میفرستد و آن هم پرونده را برای این یکی ارجاع میدهد ! و تکلیف پولهای ما که ده سال در دست متهم و سازمان مسکن شهرسازی کرج بوده و بما استرداد نشده چه میشود . متهم هم که طی آن سالها با پولهای مردم برای خودش خرید و فروش ملک و ماشین میکرد و واحدهایی که قرار بود به اعضای تعاونی واگذار کند را به قیمت آزاد به دیگران فروخته بود ، تا دستش رو شد با کمک وکلای خود و رشوه دادن به این و آن ، هم خودش را از زندان خلاص کرد و هم پولها را با پولشویی به حسابهای خارج از کشور واریز کرد و از کشور خارج شد و گریخت ! اخبار بیست و سی هم از اختلاس و کلاهبرداری وی گزارش تهیه کرده بود که از اقای مهدی جهانگیر پرسید برای چه با پولهای مردم برای خود خانه و ماشین میلیاردی در شمال شهر خریده بود ، اقا پاسخ داد که همسرش او را وادار کرد که اینکار را بکند تا بتواند به دوست و آشنا و فامیل پز بدهد که زندگی لاکچری دارد آنهم با پولهای مردم ! جالب اینکه این خانم در همان دفتر تعاونی ، منشی بود و طی آن سالها مدام پیگیر این بود که ببیند چند نفر از اعضاء را به بهانه های مختلف میتواند از سر باز کند و شخص بعد از سالها خواباندن پول نزد آنها ، برود همان پولی که در سال اول واریز کرده را پس بگیرد و امتیاز خود را واگذار کند تا آنها بتوانند امتیاز واگذار شده را به چند برابر قیمت بطور آزاد بفروشند و وقتی هم که دستشان رو شد ، بما زنگ میزد تا مطمئن شود ما از فیشهای واریزی کپی نزد خودمان داریم یا خیر که به خیال خود ، کلا انکار کند که پولی از ما دریافت کرده است . این گذشت تا در دولت جدید آقای رئیسی که اهتمام جدی دارند به مشکلات مردم رسیدگی کنند ، پرونده ی مسکن مهر را به دست گرفتند تا زودتر به مردم واگذار کنند و سازمان مسکن شهرسازی البرز را ملزم کردند که زودتر تکلیف مسکن مهر شهرک ابریشم را مشخص کنند ، که پروژه را به پیمانکار جدید واگذار کردند ولی آن پیمانکار هم گویا دنبال منافع خود هست که علاوه بر 90 میلیونی که سال گذشته در دی ماه از اعضاء گرفته و قرار بوده سه الی شش ماهه تحویل دهد ، هنوز تحویل نداده و درخواست پول بیشتری میکند و میگوید بیایید 5 میلیون به عنوان اینکه کار برایش 95 میلیون تمام شده و باید آن 5 میلیون را مجددا بگیرد و سه میلیون و نیم هم بعنوان شارژ ساختمان پرداخت کنید که وقتی پرسیدیم شارژ بابت چه ؟ گفت بابت نگهبانی و باغبانی و امثالهم ، که گفتیم خب ما که آنجا نبودیم که از خدمات نگهبانی و باغبانی استفاده کنیم ، شما در آنجا ساکن هستید و از این خدمات استفاده میکنید . میگوید نه ، همه ی اعضای تعاونی که 150 نفر هستند باید بدهند که اگر این عدد ضربدر سه میلیون و نیم شود رقم درشتی حدود 500 میلیون میشود که حقوق نگهبان و باغبان در آن گم میشود! باقی آن صرف چه میشود ؟! این حالا سوای آن 5 میلیونی است که جداگانه میخواهد! ..

وقتی به سازمان مسکن شهر سازی زنگ میزنی و میگویی این آقا پول اضافه از اعضاء میخواهد ، پاسخ میدهند که از همه گرفته شما هم بدهید !!

به پایان میرسد دفتر.... دفتر ناتوانی مدیران ناکارآمد و سوء استفاده و اهمال کاری کارمندان زیردست آنان از اوضاع نابسامان ! .... و حکایت ضعف نظارتها همچنان باقی است !

معجزه قران و ادعیه...
ما را در سایت معجزه قران و ادعیه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 3faribaa9999e بازدید : 91 تاريخ : دوشنبه 3 بهمن 1401 ساعت: 12:48