جوانانی که قربانی شبکه های معاند شدند

ساخت وبلاگ

بنام خدا

با سلام

وقتی خبر اعدام قاتلین و محاربین را شنیدم متاسف شدم برایشان که چطور با بی فکری و تبعیت کورکورانه از شبکه های معاند ، جان خود و دیگران را گرفتند چه بی حاصل ! و هیچ نتیجه ی مثبتی هم نگرفتند . البته تنها این جوانان و آن شبکه های معاند ، نیستند بلکه خانواده هایشان هم مقصرند که جوان خام را نصیحت نکردند که پسرم دخترم وقتی میروی بیرون مثلا اعتراض کنی ، نبادا دست به قتل کسی بزنی و نبادا اموال مردم و بیت المال را که متعلق به همه ی مردم است را آتش بزنی و تخریب کنی . برو فریاد بزن اعتراض کن اما اغتشاش نکن و فکر نکن که با اغتشاش و آشوب میتونی بیشتر و بهتر نتیجه بگیری ! یک نگاهی به تاریخ این چندتا آشوب و اغتشاش گذشته بينداز ، ببین چند تا از آنها از هرج و مرج و تخریب و تحریق ، نتیجه گرفتند ؟؟ پس درس بگیر از تاریخ و بدان که این راه رسیدن به هدف نیست و انقلاب سال 57 هم بدون آتش زدن آمبولانسها و ماشین آتش نشانی و ماشین مردم و خانه و مغازه ی مردم و بانکها و بدون شكستن شیشه مغازه ها و بانکها و ادارات و بدون کشتن ارتشی ها و نیروی انتظامی به پیروزی رسید . اگر میخواهید ادای آن انقلاب را در بیاورید پس تاریخ را خوب بخوانید . کپی زدن از آن انقلاب باید با تمام جزئیاتش باشد نه صرفا بالای پشت بام فریاد زدن مرگ بر دیکتاتور !! که صنار هم فایده نداشت و ندارد . چون دیکتاتوری وجود ندارد ! آنطور که شما دهنتان را پر و خالی میکنید و دیکتاتور دیکتاتور میکنید ، آدم یاد حسنی مبارک در مصر و بن علی در تونس و صدام حسین در عراق و موسولینی در ایتالیا و پینوشه در شیلی و استالین در شوروی سابق و هیتلر و ژولیوس سزار میافتد ولی می بیند از نشانه هاي چنین کسانی در ایران خبری نیست چون در حکومت دیکتاتوری این افراد ، کسی جرات نفس کشیدن نداشت چه برسد به اینکه بیایند به خیابان و مرگ بر هیتلر و مرگ بر موسولینی و مرگ بر پینوشه و مرگ بر استالین سر بدهند و آنها را دیکتاتور بنامند ، همین الانش در کره شمالی که انقدر درباره ی رهبرش ، دیکتاتور دیکتاتور ، میکنند مردم جرات ندارند چپ به رهبرشان نگاه کنند چه رسد به اینکه با گستاخی تمام بر علیه او شعار بدهند و توهین بکنند . پس همین نشانه ی آن است که در ایران دیکتاتوری وجود ندارد و یک عده سوء استفاده چی ، از شدت آزادی بیش از حد اینقدر گستاخی میکنند چون خیالشان راحت هست که کسی بابت شعارهای توهین آمیزشان آنها را دستگیر و جریمه نمیکند . و این خود دلیل محکمی بر دیکتاتوری نبودن نظام حاکم بر ایران است . در فرانسه جلیقه زردها فقط برای اعتراض به خیابان می آمدند و نه جایی را تخریب میکردند و نه به رئیس جمهور فحش میدادند اما پلیس به چشمهایشان تیرهای ساچمه ای میزد و خیلی از آنها را کور کرد . در آشوبهای شما اگر کسی صدمه خورد از طرف نفوذی های منافقین و تجزیه طلبها بود که دنبال پروژه ی کشته سازی بودند که رسانه های معاند با جمله ی تکراری « کار خودشان است » همه را به گردن نظام می اندازد و جوانان خام و خانواده های ساده ی آنها هم باور میکنند و میافتند در خیابان و هر چه شبکه های معاند به آنها دستور داده شده را مو به مو اجرا میکنند بدون اینکه تعقل کنند ایا اینکار درست هست یا خیر . من خودم را جای انها گذاشتم و گفتم مثلا یک فرد داعشی یا از سازمان منافقین و کومله را در برابر تو بگذارند و تو بدانی که این فرد عده ی زیادی را کشته ، آیا باز حاضر هستی که او را با پنجه بوکس و چاقو و سنگ و بلوک سیمانی و كوكتل مولوتف، لت و پار کنی ؟ دیدم خیر اصلا و ابدا حاضر نیستم حتی با آن داعشی و عضو منافقین و کومله اینگونه غیر انسانی رفتار کنم . چون عقل دارم و مسلمانم و سیره ی حضرت علی ع را بیاد می آورم که حتی در مورد ابن ملجم که به فرق سر او شمشیر زده بود ، توصیه میفرمود که با اسیر مدارا کنید و او را با شکنجه نکشید و فقط با همان یک ضربت که بمن زده ضربت بزنید و او را گرسنگی و تشنگی ندهید !! و نیز سیره حضرت پیامبر ص را بیاد می آوردم که در فتح مکه ، به لشکریان دستور داده بودند که به خانه ی هیچ کس وارد نشوید و تجاوز نکنید و اموال کسی را غارت نکنید و خانه و مغازه ی کسی را آتش نزنید . که در عصر و نسل ما، آشوبگران نامسلمان و مسلمان سست ایمان ، هر جا توانستند خانه و مغازه و ماشین مردم و بانک ، آتش زدند و غارت کردند و ویران کردند که اینها اثرات لقمه های حرامی هست که در نطفه گذاری آنها دخیل بوده و در لقمه هایی که بر سر سفره ی آنان گذاشته شده و در لقمه های حرامی که خود در کسب و کارشان بدست می آوردند و میخوردند که تاثیرات نحس آن را بصورت رفتارهای غیر انسانی و دد منشانه نشان دادند . امام حسین عليه السلام به لشکر عمر بن سعد گفتند : همه شما از من نافرمانى مى‌کنید و به سخنانم گوش نمى‌دهید؛ زیرا شکم‌هایتان از حرام پر شده و بر دل‌هایتان مُهر [غفلت] خورده است. (بحارالأنوار، ج45)

پدر مهسا امینی میتوانست به کسانی که او را تحریک میکردند که پرچم دار اغتشاشات شود ، جواب منفی بدهد و برای جلوگیری از کشته شدن انسانهای بیشتری ، بیاید جلوی دوربین اعتراف کند که دخترش بیماری قبلی داشته است که اخیرا دست خطی از او کشف شد

پدر مهسا امینی کارمند تأمین اجتماعی بوده است و در اول شهریور سال ۹۵ مکاتبه‌ای با مدیرکل تأمین اجتماعی می‌کند و در آنجا می‌گوید: «دخترم مریض است و باید همیشه تحت مراقبت باشد و هر ماه باید جهت کنترل وضعیت جسمانی به شهرستان تبریز مراجعه نمایم.»

وی در ادامه درخواست می‌کند چون هیچ خانواده‌ای در سنندج ندارد به تبریز برود.

یا خانواده حدیث نجفی چه اجبار و الزامی داشتند که مراسم چهل در گورستان برگزار کنند در حالیکه میدانستند رسانه های معاند برای آن روز فراخوان زده اند ، پدر حدیث نجفی آیا از آن فراخوان بی اطلاع بود ؟ آیا نمیدانست که با آن فراخوان رسانه های معاند که از مردم میخواستند جاده را ببندند و با نیروی انتظامی درگیر شوند و هر مامور و بسیجی دیدند بزنند و بکشند و ماشینهایشان را آتش بزنند ، چه جهنمی برپا خواهد شد ؟ آیا نمیتوانست مثل خیلی ها که اعلام میکنند هزینه مراسم چهل درگذشته ی خود را صرف امور خیریه میکنند ، او هم چنین کار خداپسندانه ای انجام دهد تا از تخریب شهر و کشته شدن عده ای چه از این سمت ماجرا و چه از آن سمت قضیه جلوگیری کند . او آیا فكر میکند که ثوابی برای روح دخترش فرستاده که مراسم چهل در گورستان گرفته یا که روح او را در گور لرزانده وقتی که شهید عجمی را آنچنان با بیرحمی لت و پار میکردند و صدمات زیادی به ماشینهای عبوری و نیروی انتظامی وارد کردند . آیا روح دخترش با مرگ دو جوان قاتل روح اله عجمی که اخیرا اعدام شدند ، در رنج بیشتری قرار نگرفته است ؟ این چه تفکری هست که خانواده های دخترانی که در اغتشاشات کشته شده اند و در مورد علت مرگ آنها هم هیچ دلیل و مدرکی دال بر اینکه توسط نیرو انتظامی کشته باشند ندارند جز آنچه که رسانه های معاند به آنها میگویند ، خود را میدهند به دست دشمنان آشکاری که در کشور بیگانه و با پول بیگانه زندگی میکنند و برای آنها فعالیت میکنند .

خدا به پدر آن دختر تبریزی اجر بدهد که در همان ابتدا آمد جلوی دوربین و گفت دختر من به دست نیروی انتظامی کشته نشده و من از کسانی که در رسانه های معاند دروغ میسازند بیزارم . این پدر با عقل و بصیرتی که داشت نگذاشت آلت دست دشمنان شود که با جنازه دختر او ، جواز مرگ جوانان ديگری را صادر کنند .

آن قاتلان محارب هم قربانی دروغهای سلبریتی ها و شبکه های معاند شدند که یکی مثل مجیدرضا رهنورد این شهامت را داشت و آمد اعتراف کرد و حداقل یک برگ سبز به گور خویش فرستاد . اما بقیه با جهل مردند همانطور که با جهل زندگی کردند . اینها جوان و کم تجربه بودند ، اما خانواده هایشان باید آنها را نصیحت و ارشاد میکردند و میگفتند برو اعتراض کن اما معنی اعتراض این نیست که اغتشاش و آشوب هم بکنی و آدم هم بکشی. اعتراض داشتن ، معنیش آن نیست که مجوز تخریب و آتش زدن و قتل هم داشته باشی، در اینصورت باید منتظر عقوبت آن هم بود و آنجا نمیتوانند به امید شبکه های معاند باشند که بیایند و آنها را از اعدام نجات دهند که آن شبکه ها در باطن پلیدشان حتی از اعدامها هم خوشحال و راضی هستند و آن را یک برگ بَرَنده برای خود می بینند که علیه جمهوری اسلامی از آن بهره ببرند .

معجزه قران و ادعیه...
ما را در سایت معجزه قران و ادعیه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 3faribaa9999e بازدید : 102 تاريخ : شنبه 24 دی 1401 ساعت: 20:56